زیانهای سوء تغذیه (قسمت دوم)
بد خوری به معنای استفاده نابهجا از غذاها یا جایگزینی غیرلازم و زیان آور غذاهاست.
فقر اقتصادی و تغذیه ای، تأثیر زیادی نیز بر تولید و کارکرد ویتامینها می گذارد. بدن انسان بر خلاف بسیاری از حیوانات نمی تواند همان مقدار اندک ویتامینها را خود تأمین کند و باید از خارج وهمراه با غذاها تهیه نماید. بعضی از افراد خاصیت ازدیاد طول عمر به ویتامین E و ویتامین C داده اند. فی المثل توکوفرول مانند آهن مقوم سیستم خونی است و از تومور بدخیم جلوگیری میکند. گیاه خواران به دلیل مصرف زیاد از عوارض مصونند.
کمبود ویتامین C، خونریزی زیرجلدی، خونریزی لثه ای، افتادن دندانها، ضعف عمومی، کم خونی، نارسایی قلبی و نرمی استخوانها را به وجود می آورد. پدیده هایی مثل خونریزی ها، ضعف، نارسایی قلبی و اختلال های استخوانی، همه عوامل خطرزایی برای کوتاهی عمر هستند. امروزه در جوامع فقیر، بیماری هایی مثل اسکوربوت (کمبود شدید ویتامین C) و بری بری (کمبود ویتامینهای گروه B خصوصا ,B) که عمدتا ناشی از سوء تغذیه شستند، لطمات انسانی زیادی را فراهم می سازد.
بدخوری پدیده تغذیه نامناسب و نابهنجار است که موارد پرخوری و کم خوری را نیز در بر می گیرد. اما در مجموع به معنای استفاده نابه جا از غذاها یا جایگزینی غیرلازم و زیان آور غذاهاست. در این جایگزینی معمولا اشخاص در خصوص موادی که لازم است تفریط می کنند، و برخی موارد در خصوص مواد غذایی غیرلازم افراط می ورزند. ادله افراط و تفریط در تغذیه، عمدتا در دو مقوله اقتصادی، و تمایل زیستی می گنجد. از بعد اقتصادی درصدی از جامعه به دلیل فقر و نیازهای درآمدی، عمدتا غذاهایی انتخاب میکنند که ساده و کم هزینه تر باشند. در این حالت معیار انتخاب بودجه خانواده است نه نیازهای واقعی و حسابگرانه. این شرایط معمولا خانوار را به سمت غذاهای گیاهی مانند نان، سیب زمینی، ذرت، شکر، روغن نباتی و حبوبات هدایت میکند. این غذاها گر چه اصلی هستند، اما به علت ساختار همه چیز خواری تغذیه انسان، برای انسانها کافی نیستند.
درآمدهای مکفی خانوارها، ابتدا مصروف غذا می گردد، از این رو هنگام ترکیب با تمایلات آدمی، افراد به سمت تناول هر چه بیشتر پیش می روند و گرفتار اپیدمی پرخوری می گردند. در شرایط عادی تغذیه، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کالری مورد نیاز روزانه باید از چربی ها تأمین گردد. لذا برای یک جیره ۳۰۰۰کالری حدود ۶۶ تا ۸۳ گرم چربی مورد احتیاج خواهد بود و هرگاه احتیاج به انرژی افزوده شود ۳۰ تا ۳۵ درصد انرژی کل از چربی ها حاصل خواهند شد.
پروتئین ها معمولا در رژیم های غذایی کاملا متعادل ۱۰-۱۵ درصد انرژی تام را تأمین می کنند. اهمیت لزوم پروتئین ها در رژیم غذایی به آن دلیل است که سلول ها از این ترکیبات تشکیل یافته اند و در عمل نوسازی به آن ها نیاز دارند.حال اگر بپذیریم که خمیدگی زودرس و پیری عمدتا ناشی از مرگ سلولی اعضا و جوارح است، به اهمیت دوام، قدرت و نوسازی سلولها پی خواهیم برد. حدود نیمی از انرژی بدن از کربوهیدراتها (قندها) تأمین می شود (افراد مرفه حدود ۴۰ درصد، افراد فقیر تا ۹۰ درصد) در رژیم ۳۰۰۰ کالری، در روز حداقل ۱۵۰ گرم مواد قندی - اعم از نشاسته ها و قندهای گیاهی و صنعتی - ضرورت دارد.
پروتئینها (حیوانی و گیاهی) با توجه به حجم کمتر آنها، نسبت به لیپیدها و گلوسیدها اهمیت بیشتری دارند. در پدیده بدخوری این نتیجه حاصل می شود که طبقات غیر مرقه از نظر مصرف مواد پروتئینی ضعیف اند، و طبقات مرفه در مصرف این مواد اسراف می ورزند. جوامع مرفه، روزانه بیش از ۲۰۰ گرم پروتئین مصرف دارند، در حالی که در بیشتر دنیا مثل مردم آسیا، آفریقا، امریکای لاتین کمتر از ۵۰ گرم پروتئین روزانه مصرف می کنند. اکثر این افراد بیمار بوده، رشد کمی دارند و توانایی کار در آنان ضعیف است.
این مسئله که نوع غذا می تواند روی اندیشه و رفتار اثر داشته باشد، بار علمی دارد. این تأثیر به معنای این است که هر غذایی که می خوریم، تأثیری بر آینده جسمی و روحی ما خواهد گذاشت. پس به آسانی نمی توان گفت، کودک در حال رشد است و هرچه بخورد آب می شود! یا جوان تحرک دارد و هر چه بخورد می سوزاند. تغذیه، روند تکوینی، طولانی مدت و تأثیرگذار در حیات انسان است و آثار آن نیز تا حدودی ماندنی است.
در جوامع صنعتی شده که نظام صنعت بیش از هر چیز در فکر بازدهی و ارزش افزوده است، هر چه بیشتر تلاش میکند تا مواد غذایی وارداتی (چیپس، پفک، نوشابه و...) را به فرهنگ تغذیة جوامع تحمیل کند. این تحمیل به معنای غذا به مثابه اسباب بازی است. اصل علمی می گوید ترکیب هم زمان غذاهای پروتئینی و گلوسیدی درست نیست، یا خوردن نوشابه و مایعات در بین غذا، پدید آورنده مشکلات معدوی و کبدی است. اما جوان مشاهده میکند که عملا خوردن یک عصرانه با نوشابه، اشتها را برای خوردن شام بازتر کرده است. این اشتهای کاذب، حداقل، هم باعث چاقی می شود و هم پوکی استخوان را در چهل سالگی پدید می آورد.
تأسف بیشتر در سن پیری است. افراد مسن تحرک کمتری دارند، کارهای سبک تری انجام می دهند و حد متابولیسم پایه این گونه افراد به علت استراحت بیشتر پایین می آید. افراد مسنی که بدون توجه به شرایط جغرافیایی، اشتغال، شرایط آب و هوایی، ساخت فیزیکی بدن، میزان درآمد و مانند جوانان تغذیه می کنند، پایه های زندگی خویش را تخریب می کنند. در پیری، اولا باید از مقدار مصرف مواد غذایی کاسته گردد و ثانیا مصرف مواد پروتئینی نسبت به مواد گلوسیدی و خصوصا چربیها اولویت داشته باشد.
جوانان، میانسالان و پیرانی که در صدد تداوم سلامت و جلوگیری از پیری زودرس هستند، خودشان باید از بدخوری و سوء تغذیه پرهیز کنند و با مطالعه و استفاده از تجربیات دیگران بدانند بدنشان به چه نیاز دارد، کدام غذاها با یکدیگر سازش ندارند، ترکیب و مصرف کدام غذا در معده و روده ایجاد فساد نمی کند و چه غذاهایی میزان انرژی و کالری لازم را مهیا می سازد. از غذاهای آلوده، فاسد شده و مسمومیت زا پرهیز نمایند و بیشتر از مواهب طبیعی استفاده کنند.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص46-41، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}